بین الملل > خاورمیانه - یک کارشناس جهان عرب میگوید: حزب الله بنا به دخالت در سوریه نداشت، اما تجربۀ سامراء، وضعیت دیگری را رقم زد.
زهرا خدایی
رسانهها از پیروزی گستردۀ ارتش سوریه در القُصیر خبر میدهند. منطقۀ مهم و حساسی که تسلط نیروهای بشار اسد بر آن تأثیر مهمی بر توان و قدرت ارتش و همچنین بحران سوریه دارد.
تشدید نبرد در القُصیر؛ منطقهای که میان حمص و مرز لبنان قرار دارد، طی یک ماه اخیر شکل دیگری به مبارزات داده است. ورود حزب الله به میدان سوریه برای دفاع از مناطق شیعه نشین و مقابله با تعرضات افراطیون، شائبههای زیادی را در میان رسانههای خارجی به دنبال داشته است. گویی قُصیر به میدان رویارویی موافقان و مخالفان مقاومت تبدیل شده است.
حضور نیروهای مقاومت در این منطقه با سیزدهمین سالگرد پیروزی حزب الله در جنوب لبنان همزمان شده است. 13 سال پیش بود که نیروهای مقاومت پس از 22 سال اشغال توانستند نظامیان رژیم صهیونیستی را از جنوب کشور بیرون رانده و حماسۀ مهمی را در تاریخ مقاومت به ثبت برسانند.
از آن زمان تاکنون حزب الله و اسراییل مستقیم و غیرمستقیم بارها رو در روی یکدیگر قرار گرفتهاند و امروز متأثر از تحولات 2 سال اخیر، سوریه مجدداً به کانونی برای رویارویی میان موافقان و مخالفان مقاومت تبدیل شده است. امروز حزب الله در میدان دیگری در حال نبرد است و پیروزی در قُصیر میتواند شکل دیگری به توان ارتش در تسلط بر مناطق حساس بدهد.
اما پرسش اینجاست فارغ از توان ارتش بشار اسد، با گذشت 13 سال از پیروزی بزرگ مقاومت، آیا حزب الله همچنان موقعیت گذشته را دارد؟ آیا جنگ داخلی در سوریه میتواند توان مقاومت را تحت الشعاع قرار دهد؟ وزنۀ معادلات منطقهای به نفع کدامیک از طرفین است؟
خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگویی با حسین رویوران، کارشناس خاورمیانه، نبرد در القُصیر و همچنین موقعیت و جایگاه حزب الله 13 سال از پیروزی بزرگ لبنان را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه میآید:
حضور حزب الله در سوریه از چه زاویهای قابل بررسی است؟
حضور حزب الله در سوریه دفاع از مقاومت است و نه دفاع از یک فرد ویا یک حزب. اما در عین حال این گفتمان موفق نشد خیلیها را در جبهۀ مقاومت نگه دارد و در نهایت شاهد این ریزشها هستیم. با این حال در میان روشنفکران، افرادی که در نگاه سیاسیشان عمق بیشتری دارند، حزب الله را یک الگو و رفتار مقاومت را کاملاً قابل توجیه میدانند. این گروه رفتار مقاومت را مذهبی نمیدانند و حضور حزب الله در سوریه را برای دفاع از مقاومت میشمارند.
هم اکنون حزب الله عملاً در سوریه با اسراییل در منطقۀ القصیر رو در رو شده است و آنگونه که رسانههای غربی مدعی شدهاند، وضعیت حزب الله با توجه به آمار تلفات چندان مساعد نیست. وضعیت حزب الله در این منطقه چگونه است؟
اولاً حزب الله در ابتدا وارد بحران سوریه نشد. تنها و تنها در مناطق زینبیه و حضرت رقیه مقداری نیرو فرستاد. علت این رفتار حزب الله تجربۀ تلخ سامراء بود. بیشترین موج فرقهای زمانی رخ داد که سلفیهای تکفیری، مرقد عسگریین(ع) در سامرا را منهدم و منفجر کردند که واکنش بسیار گستردهای در داخل عراق و تاحدودی در کل جهان اسلام داشت.
حزب الله بر اساس این تهدید که تعرض به مقام حضرت زینب (ع)منجر به واکنش میشود و این مسئله میتواند واگرایی مذهبی را گسترش بدهد به همین دلیل در آنجا مستقر شد و به نظر میرسید که قابل قبول است و خیلیها این منطق را پذیرفتند. اما زمانی که هزاران سنی سلفی تکفیری وارد سوریه شدند و از لبنان به عنوان پشت جبهه استفاده میکردند، وضعیت تغییر کرد.
در روستاهای شیعهنشین آن سوی مرز در بقاع در اطراف قصیر حدود 53 آبادی شیعه نشین وجود دارد. جالب است بدانید که از این تعداد، شهروندان 23 آبادی لبنانی هستند. درست است که روستاها متعلق به سوریه است اما شهروندان آن لبنانی هستند. کشتارهایی که سلفیهای تکفیری انجام دادند، حزب الله را وادار کرد که در این منطقه حضور یابد و از این شهروندان دفاع کند.
سیدحسن نصرالله به صورت کاملاً اشکار و با اشاره به وقایع روستای "زیتا" اعلام کرد:"ما وظیفه داریم از هموطنان مان حمایت کنیم". علی ایحال نیروهای حزب الله موفق شدند تمام این روستاها را تحت کنترل درآورند و امنیت شهروندان شیعه را حفظ کنند.
هم اکنون حزب الله در محور جنوبی است و ارتش سوریه نیز در محورهای شرق و شمال حضور دارند. منطقۀ القصیر تقریباٌ سقوط کرده، تعدادی از روستاهای شمالی باقی مانده است. شهر قصیر به جز سایر بخشهای شمالی، 90% در اختیار ارتش سوریه است.
اتفاقی که رخ داده، پیروزی نظامی بزرگی است که برخی تلاش دارند آن را به عنوان یک چالش مطرح کنند. واقعیت این نیست که چالش است، به عبارت دقیقتر منطقۀ قصیر در شمال شرقی لبنان قرار دارد و یک چهارراه ارتباطی است: از شمال به حمص، از غرب به بانیاس و طرطوس و از شرق به جادۀ دمشق-حلب و از جنوب به حومۀ غربی دمشق راه دارد. قصیر، یکی از چهارراههای تدارکی و تسلیحاتی بود. سقوط آن مجموعۀ زیادی از سلفیها را در زبدانی و غوطه غربی و حمص در محاصره قرار داده است و این اتفاقاً چالشی برای حزب الله نیست، بلکه چالشی برای سلفیهای تکفیری است که هم اکنون سعی دارند در لبنان با درگیری طرابلس و حمله به علویان و کشتار آنها به گونهای انتقام بگیرند. به همین دلیل میتوان گفت حزب الله به موفقیتهای بزرگ نظامی دست یافته است. هرچند که در بحث سیاسی ریزشهایی پیدا کرده است.
با گذشت 13 سال از پیروزی بزرگ مقاومت، جایگاه و موقعیت حزب الله را چگونه ارزیابی میکنید؟
شکی نیست که پیروزی حزب الله و خارج کردن اسراییل از لبنان بدون دادن شرط و امتیاز آن هم پس از مجموعهای از جنگ ها که اعراب در سالهای 1947، 1948، 1956، 1967، 1973، 1982 میلادی در مقابل اسراییل داشتند و جنگ را واگذار کرده بودند، پیروزی چشمگیر و تغییر کیفی مهمی در معادلۀ رویارویی با اسراییل بود. این حادثۀ بسیار بزرگ، نقطۀ عطف تاریخی است که معادله را تا حد زیادی تغییر داد. در واقع مقاومت نشان داد فرهنگی که سادات آن را به کار برد و اعلام کرد که اعراب نمیتوانند کاری در مقابل اسراییل بکنند و به همین دلیل باید سازش کنند، کاملا اشتباه بود.
در واقع شما معتقدید که پیروزی مقاومت اسلامی بعد از کمپ دیوید، تحولی بود که اهمیت این توافق را زیر سوال برد؟
حرف سادات دقیق نبود. در واقع او با دادن امتیازات به اسراییل و واگذاری صحرای سینا به این رژیم، از حاکمیت مصر چشم پوشی کرد. هم اکنون نیز یکی از دلایل ناامنی در سینا نیز همین مسئله است. دولت مصر از بخشی از حاکمیت خود چشم پوشی کرده است، هم اکنون در سینا نیرو ندارد و در نهایت یک خلأ امنیتی در این منطقه به وجود آمده است. در این منطقه گستاخی به جایی رسیده است که سربازان دولت مصر در آنجا به گروگان گرفته میشوند و دولت مصر در معرض باج گیری قرار میگیرد.
به هر حال فرهنگی که سادات مطرح کرد، با پیروزی حزب الله نشان داده شد که این فرهنگ درست نیست و استدلالات دول عربی واقعیت ندارد و اگر اراده باشد با چند هزار نفر میشود بر اسراییل پیروز شد و این مسئله به نظرم دستاورد بسیار بزرگ سیاسی و نظامی به شمار میرود.
آیا حزب الله همچنان از توان گذشته برخوردار است؟
اینکه آیا در طی 10 سال گذشته حزب الله و مقاومت اسلامی در همان جایگاه قرار دارند که بودند، به نظرم خیر. در گذشته حزب الله جایگاه بزرگی یافته بود؛ از اندونزی تا مغرب، کل جهان اسلام عکسهای سیدحسن نصرالله را روی دست میگرفتند. حزب الله به عنوان یک سمبل و سیدحسن را به عنوان یک قهرمان میشناختند اما امروز این جایگاه ریزش یافته است. دشمن با طرح مسئلۀ شیعه و سنی این جایگاه را ریزش داده و هم اکنون بخشی از سنیها، حزب الله را قهرمان امت اسلامی نمیدانند. شاید در بین نخبگان، جایگاه حزب چندان تغییری نکرده است اما در بین سنیهای عوام، حزب الله تا حدی ریزش پیدا کرده است. با آغاز حوادث سوریه میزان این ریزش گستردهتر شد و حزب الله هزینۀ سنگینی پرداخت. گرچه سعی حزب الله بر این بود که واقعیت سیاسی را مطرح کند که سوریه بخشی از حلقۀ مقاومت است و سقوط سوریه یعنی خلل و سقوط یکی از جبهههای مقاومت اما نتوانست همه را قانع کند.
این ریزشها عمدتاً در کدام جبههها بوده است؟
هم اکنون عمدۀ جریانهای چپ، روشنفکری و جریانهای قومی این استدلال حزب الله را قبول کردهاند، اما عمدۀ ریزشها در جبهۀ اسلامی رخ داده است. یعنی اسلامگرایان سنی این منطق را قبول نکردند و همین مسئله پایگاه حزب الله را تحت الشعاع قرار داد.
آیندۀ حزب الله را با توجه به ریزشی که بدان اشاره کردید، چگونه پیشبینی میکنید؟ با توجه به وضعیت سوریه آیا این روند صعودی است یا نزولی؟
واقعیت اینست که همه چیز به صحنۀ سوریه ارتباط دارد. اگر نظام بشار اسد سقوط نکند و بتواند در گفتگوهای ژنو 2 حرف خود را به کرسی بنشاند و از موضع قدرت با معارضین به توافق برسد، این منجر به تقویت حزب الله خواهد شد. رژیم بشار اسد در آینده قدردان کمکهای حزب الله خواهد بود. ارتباط سوریه با مقاومت عمیق تر و گستردهتر خواهد بود.
شاخصی دربارۀ سقوط نظام در سوریه هم اکنون وجود ندارد و ارتش بشار اسد به پیروزیهای مهمی دست یافته است و مخالفان نیز دچار از هم گسیختگی شدهاند. در اجلاس دوستان سوری که اخیراً در اردن برگزار شد، دودستگی میان نیروهای سیاسی مخالفین به خوبی نمایان شد و حتی در انتخاب جانشین معاذ الخطیب نیز موفق نشدند.
اجلاسی که در استانبول برای تعیین یک هیئت گفتگو جهت شرکت در کنفرانس ژنو 2 در حال برگزاری است، نیز به نتیجهای نرسید. هم اکنون شرایط نشان میدهد که معارضان سوریه، دچار مشکلات جدی هستند. حتی هم اکنون که موضوع توافق روسیه و آمریکا وجود دارد، معارضین توان گفتگو ندارند چون هم دچار پراکندگی و هم در وضعیت ضعیفی هستند.
من بر این اعتقادم که در صورت استمرار نظام بشار اسد، وضعیت حزب الله قوی خواهد شد و آنچه ریزش کرده بود، بخشی ازآن را بازسازی خواهد کرد. تصور اینکه حزب الله بتواند همۀ ریزشها را پُر کند، پیشبینی درستی نیست. به دلیل اینکه ریزشها گسترده بوده و با تبلیغات بسیار مسموم و خصمانۀ مذهبی همراه بوده است و این مسئله در خاطر بسیاری از جریانهای اسلامی سنی باقی خواهد ماند.
اما بازگشت به جایگاه سابق اتفاق نمیافتد، مگر اینکه جنگ دیگری با اسراییل صورت گیرد و حزب الله موفق شود، یک پیروزی قاطع دیگری بدست آورد. در آن زمان حزب الله توان این را خواهد داشت که به جایگاه قبلی خود بازگردد.
موشک پرانیهای دو هفتۀ گذشته به حومه جنوبی بیروت که دقیقا یک روز پس از سخنرانی سیدحسن صورت گرفت، کار چه کسانی بود؟
کار اسراییل است. کسی که دنبال فتنه است غرب و اسراییل است که میکوشند سلطه غرب بر منطقه را حفظ کنند. زدن حومه جنوبی چه پیامی دارد؟ آیا انتقام از حزب الله است؟ مگر همه مردم این منطقه حزب الله هستند؟ زدن مردم غیرنظامی جنایت است وهدفش ایجاد فتنه بین مسلمانان است که تنها خواست دشمن است. من حتی سلفیهای تکفیری را متهم نمیکنم که گاه بدون اینکه بدانند ابزار دست دشمن شدهاند.